(عربي) داراي مجد و بزرگي، بزرگوار

(ماد به معني مادر + يار = كمك كننده، ياور، مددكار) ياور و كمك كننده مادر، مددكار براي مادر

(پهلوي)1- آدمي، انسان 2- (اَعلام) نام پیشوای شورش عیلام در کتیبه‌ي بیستون، منسوب به داریوش اوّل

1- نام يكي از شهرهاي كردستان تركيه است كه در دامنه‌ ي جنوبي قراجه داغ واقع است. 2- (اَعلام) جزيره مشرف بر دُنيسرودارا

مترادف با ماه ايزديار، مازديار 1- صاحبِ كوه ماز 2- (اَعلام) پسر ونداد هرمز از فرزندان سوخراي بزرگ، وي از سال 208 هجري قمري از جانب مأمون حاكم طبرستان، رويان و دماوند شد و در اندك مدتي سراسر طبرستان را به تصرف درآورد وي از سال 224 هجري قمري به دستياري افشين از فرمان خليفه سرپيچيد و با بابك خرمدين پيمان بست. ولي كوهيار برادر وي به اميد اينكه خود بر طبرستان حكومت كند وسايل دستگيري مازيار را به �...

(عربي) 1- (شبه جمله) آنچه خداوند بخواهد، (برگرفته از قرآن كريم) 2- (به مجاز) هنگام تعجب و تحسين براي دفع چشم بد گفته مي‌شود، چشمِ بد دور 3- (اَعلام) ماشاءالله دانشمند یهودی ایرانی (حدود 200 هجری)، مؤلف کتابهایی در احکام نجوم، که به لاتینی ترجمه شده است و قدیمی‌ترین کتاب موجود درباره‌ي قیمت کالاها به زبان عربی است.

1-(عربي) (در قديم) آنچه بوده است، آنچه شده 2- (اَعلام) نام پسر كاكي از سران ديالمه (قرن 3و 4 هجری) كه در آغاز نزد ابوالحسين ناصر در گرگان بسر مي‌برد و از سران با نفوذ او بود و مدتي از جانب وي بر «تميشه» حكومت مي‌كرد.

1-(عربي) آن كه صاحب مِلك يا املاكي است. 2- آن كه دارنده و صاحب اختيار چيزي يا كسي باشد. 3- از نام‌ها و صفات خداوند 4- (در اديان) ملك الموت گيرنده‌ي جان 5- (اَعلام) 1: مالكِ اشتر: صحابی پیامبر اسلام(ص) و سردار حضرت علي(ع) در جنگهای جمل و صفین. در هنگام عزیمت به مصر به عنوان والی آن سرزمین، به دست مخالفان مسموم شد. 2: مالک ابن انس، فقیه مسلمان از مردم مدینه (93-179 قمری) ، بنیانگذار مذهب مالکی، مذهب‌های �...

1- ماني (در لغت) به معني «انديشمند» است. 2- (اَعلام) (215-276 میلادی) بنيان‌گذار آئين مانوي، وي پسر «فاتك» بود و در ايام جواني به آموختن علوم و حكمت و غور و مطالعه در اديان زرتشتي و عيسوي و ساير دين‌هاي زمان خويش پرداخت و در 24 سالگي ادعاي پيامبري كرد و آئين خود را آشكار ساخت. آموزه‌هاي خود را در کتابی به نام شاپورگان نوشت و به نزد شاپور اول ساسانی برد و مورد پذیرش او قرار گرفت. ولی بعداً شاپور �...

(اَعلام) 1- نام پسر كيخسرو، پسر اردشير، پسر قباد 2- نام يكي از شهرهاي استان كرمان 3- نام دشت بزرگي در مغربِ تبريز

1- (عربي) گسترنده، گستراننده 2- نامي از نام هاي باري تعالي

(عربي) آن كه در انجام كار و فن هنري استاد باشد و آن را بخوبي انجام دهد، حاذق، چيره دست