اسم | معنای اسم |
---|---|
خاتم |
1- (در صنايع دستي) نقوش و طرحهاي تزييني روي چوب 2- (در قديم) انگشتر، مهر تاييد، نگينِ انگشتر 3- (در قديم) (به مجاز) فرمان، حكم و پايان 4- (اَعلام) نام شهرستانی در جنوب استان يزد |
خالد |
1- (عربي) پاينده و جاويد 2- (اَعلام) 1: خالد ابن اسعد (قرن اول هجری) صحابی پيامبر اسلام(ص) و از مهاجران به حبشه 2) خالد ابن وليد (قرن اول هجری) سردار عرب، صحابی پيامبر اسلام(ص) که در فتح مکه شرکت داشت. فاتح حيره، شام و قِنَسرين 3) خالد برمکی (86-165 قمری) دولتمرد ايرانی از خاندان برمکيان، که همراه ابومسلم برای برانداختن امویان جنگيد، از مشاوران منصور خلیفه بود و نقشهي شهر بغداد را طرح کرد. |
خالق |
1- (عربي) آنكه كسي يا چيزي را پديد ميآورد، به وجود آورنده، آفريننده 2- از نامهاي خداوند، خالِق |
خرّم |
1- سرسبز و با طراوت 2- شاد، خوشحال، خوب، خوش 3- فرخنده، مبارك |
خسرو |
1- (معرب پهلوي) پادشاه 2- (اَعلام) 1: شاه سلسلهي اشکانی (110-128 ميلادی) که در زمان او ترايانوس (تراژان) امپراتور روم به ايران تاخت و تيسفون را گرفت، ولی با مرگ او جانشينش هادريانوس با ايران صلح کرد و غنايم جنگی را به ايران پس داد. 2: خسرو انوشيروان، شاه ساسانی ملقب به انوشيروان عادل 3: خسرو پرويز، شاه سلسلهي ساسانی (590-628 ميلادی) پسر و جانشين هرمز چهارم 4: خسرو شاه، شاه سلسلهي غزنوی (547-555 قمری) ... |
خشايار |
1- دلير، نيرومند 2- (اَعلام) نام دو تن از شاهان هخامنشي 1: خشایارشای اول، شاه (485-465 پیش از میلاد) پسر و جانشین داريوش اول، که آتن را تسخیر کرد و آتش زد، در جنگ دریایی با یونان شکست خورد و به ایران بازگشت. 2: خشایارشای دوم، شاه ایران (424 پیش از میلاد) كه پس از 45 روز پادشاهی به دست برادرش کشته شد. |
خشنود |
1- خوشحال و راضي 2- (در قديم) قانع |
خضر |
1- (در تصوف) خضر مقامي ممتاز دارد و راهنماي سالكان است.2- (اَعلام) 1: حضرت خِضر، پيامبري كه بنا به روایات با شستشو در چشمهي آب حیات عمر جاودان یافته است. او پیوسته گرد جهان می گردد و درماندگان را یاری میکند و گاه بر برخی اولیا ظاهر میشود. 2: خضر اتابک لر کوچک (692-93 قمری) که به دست حسامالدین عمر کشته شد. |
خلف |
1- (عربي) صالح، شايسته (فرزند) 2- جانشين 3- (به مجاز) پيروي كننده از پدر در اخلاق و كردار 4- (در قديم) فرزند |
خليل |
1- (عربي) دوست، دوست يكدل 2- (اَعلام) لقب حضرت ابراهيم(ع) در قرآن كريم. (سورهي نساء آيهي 125) |
خليل الله |
(عربي) مترادف خليل الرحمن 1- دوست خدا 2- (اَعلام) لقب حضرت ابراهيم(ع) |
خليلالرحمان |
(عربي) مترادف خليل الله، دوست خدا |