نام هاي مذهبي و قرآني

در اين دسته بندي 409 مورد موجود مي باشد.
جستجوي نام مورد نظر :
جستجو در تمامي دسته بنديها
شروع با حرف شامل اسم دقيق مشابه
اسم معنای اسم
حورا

زن زیبای بهشتی، زنِ سفید پوستِ سیاه چشم و موی

حورالعين

زن يا زنان سفيدپوست درشت چشم

حورانه

مثل حور زيبا

خالد

1- (عربي) پاينده و جاويد 2- (اَعلام) 1: خالد ابن اسعد (قرن اول هجری) صحابی پيامبر اسلام(ص) و از مهاجران به حبشه 2) خالد ابن وليد (قرن اول هجری) سردار عرب، صحابی پيامبر اسلام(ص) که در فتح مکه شرکت داشت. فاتح حيره، شام و قِنَسرين 3) خالد برمکی (86-165 قمری) دولتمرد ايرانی از خاندان برمکيان، که همراه ابومسلم برای برانداختن امویان جنگيد، از مشاوران منصور خلیفه بود و نقشه‌ي شهر بغداد را طرح کرد.

خالق

1- (عربي) آن‌كه كسي يا چيزي را پديد مي‌آورد، به وجود آورنده، آفريننده 2- از نام‌هاي خداوند، خالِق

خديجه

1- (عربي) ابرباران زا (السحابيا) 2- درخت خرماي پر ثمر (النخل المثره) 3- (به مجاز) كسي است كه از او خير و بركت و مهرباني و زيبائي تراوش مي كند. 4- (اعلام) نام همسر پيامبر اسلام حضرت محمد مصطفي (ص) است .

خضر

1- (در تصوف) خضر مقامي ممتاز دارد و راهنماي سالكان است.2- (اَعلام) 1: حضرت خِضر، پيامبري كه بنا به روایات با شستشو در چشمه‌ي آب حیات عمر جاودان یافته است. او پیوسته گرد جهان می گردد و درماندگان را یاری می‌کند و گاه بر برخی اولیا ظاهر می‌شود. 2: خضر اتابک لر کوچک (692-93 قمری) که به دست حسام‌الدین عمر کشته شد.

خليل

1- (عربي) دوست، دوست يكدل 2- (اَعلام) لقب حضرت ابراهيم(ع) در قرآن كريم. (سوره‌ي نساء آيه‌ي 125)

خليل الله

(عربي) مترادف خليل الرحمن 1- دوست خدا 2- (اَعلام) لقب حضرت ابراهيم(ع)

خليل‌الرحمان

(عربي) مترادف خليل الله، دوست خدا

خَلف

1- (عربي) صالح، شايسته (فرزند) 2- جانشين 3- (به مجاز) پيروي كننده از پدر در اخلاق و كردار 4- (در قديم) فرزند

ذاكر

(عربي) آن‌ كه خدا را ستايش مي‌كند، آن كه ذكر خدا مي‌گويد، ياد كننده‌ي خدا، ياد كننده

ذاكره

(عربي) مونث ذاکر به معني یادکننده، یاد آورنده، ستایش کننده خدا، ثناگو

ذبيح

(عربي) (در قديم) ذبح شده، مذبوح

ذبيح الله

1-(عربي) قرباني شده براي خدا، سر بريده براي خدا 2- (اَعلام) لقب حضرت اسماعيل (ع) و به قولي لقب اسحاق نبي كه هر دو فرزند ابراهيم خليل (ع) بودند.

ذريه

(عربي) فرزندان، فرزند، نسل، ذُريه

ذكيه

(عربي) مؤنث ذَكيّ به معناي تيز هوش و با هوش، زن تيز خاطر

ذلفا

(عربي)1- دختر سفيد روي 2- (اَعلام) ذَلفا شاعره معاصر خلفاي عباسي، دختر ابيض زن و معشوقه‌ي نجده‌ي ابن اسود.

ذوالفقار

1- (عربي) در لغت به معني صاحب فقرات، و فقره هر يك از مهره‌هاي پشت است كه ستون فقرات از آن مركب است. 2- (به مجاز) شمشير 3- در اصل نام شمشير حضرت علي(ع) که پيامبر اسلام(ص) آن را در جنگ بدر به غنيمت گرفت و بعدها به آن حضرت داد.

ذِكرالله

(عربي) ياد خدا، ذكر خدا، ياد كردن از خدا

Page:  « Prev 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11... Next »