اسم | معنای اسم |
---|---|
ذاكر |
(عربي) آن كه خدا را ستايش ميكند، آن كه ذكر خدا ميگويد، ياد كنندهي خدا، ياد كننده |
ذاكره |
(عربي) مونث ذاکر به معني یادکننده، یاد آورنده، ستایش کننده خدا، ثناگو |
ذبيح |
(عربي) (در قديم) ذبح شده، مذبوح |
ذبيح الله |
1-(عربي) قرباني شده براي خدا، سر بريده براي خدا 2- (اَعلام) لقب حضرت اسماعيل (ع) و به قولي لقب اسحاق نبي كه هر دو فرزند ابراهيم خليل (ع) بودند. |
ذريه |
(عربي) فرزندان، فرزند، نسل، ذُريه |
ذكيه |
(عربي) مؤنث ذَكيّ به معناي تيز هوش و با هوش، زن تيز خاطر |
ذلفا |
(عربي)1- دختر سفيد روي 2- (اَعلام) ذَلفا شاعره معاصر خلفاي عباسي، دختر ابيض زن و معشوقهي نجدهي ابن اسود. |
ذوالفقار |
1- (عربي) در لغت به معني صاحب فقرات، و فقره هر يك از مهرههاي پشت است كه ستون فقرات از آن مركب است. 2- (به مجاز) شمشير 3- در اصل نام شمشير حضرت علي(ع) که پيامبر اسلام(ص) آن را در جنگ بدر به غنيمت گرفت و بعدها به آن حضرت داد. |
ذِكرالله |
(عربي) ياد خدا، ذكر خدا، ياد كردن از خدا |