اسم | معنای اسم |
---|---|
ساجد |
(عربي) (در قديم) آن كه سجده ميكند، سجده كننده |
ساجده |
(عربي) مؤنث ساجد به معناي سر بر زمین نهنده، سجده كننده |
ساحل |
(عربي ـ فارسي) (ساحل + ه (پسوند نسبت))، منسوب به ساحل |
ساريه |
1- (عربي) ابري كه در شب آيد 2- (اَعلام) نام يكي از دختران امام موسي كاظم(ع) |
ساعد |
1- (عربي) (در قديم) (به مجاز) مساعدت كننده، مددكار 2- (در تصوف) نزد صوفیان، صفت قوت و کنایه از قدرتِ محض است. |
سالم |
1- (عربي) فاقد بيماري جسمي يا روحي 2- بدون عيب يا خرابي، بدون آلودگي 3- (به مجاز) منزه و به دور از مفاسد اخلاقي 4- (در حالت قيدي) در حال سلامت و تندرستي يا در حال بدون عيب و خرابي بودن. |
سنا |
روشنايي |