اسم | معنای اسم |
---|---|
آنا |
(تركي) 1- زن، مادر، والده، مام 2- زن سالخورده 3- اساسي، پايه 4- (اَعلام) (در میتولوژی یونان) آناپرانا خواهر ملکه دیدون، که افسانه ي او به هنگام کوچ مردم تروا به سرزمین های لاتین رواج یافت. |
آنالي |
1- (تركي) دارنده ي محبت (از دو جزء آنا (مادر) + پسوند نسبت ساز (لي)) 2- برخوردار از محبت مادر 3- مادر دار، داراي مادر |
آناهيت |
اوستايي آناهيتا |
آناهيتا |
1- (اوستايي) بيآلايش، پاك، به دور از آلودگي و ناپاكي 2-نام الهه آب 3- (در اساطیر) به معنای مادر مقدسِ نیالوده (باکره)، برجسته ترین نماد مادینه ي آریایی، نمایه ي زن (مادر کامل) است. |
آناهيد |
اوستايي آناهيتا |
آنديا |
1- فرشته ي کوچک، دختر پاک، تششع خورشید 2- (اَعلام) نام همسر محبوب بابلي اردشير پادشاه هخامنشي است. 3- یکی از تمدنهای عالی آغاز هزاره اول پیش از میلاد در حاشیه رود قزل اوزن |
آنسه |
(عربي) ( آنِسه مؤنث آنس) 1- زن نيكو 2- دختر خانم 3- زن نيكو زبان |
آنوشا |
مذهب و كيش |
آنيتا |
(اوستايي) آراستگي، مهرباني، خوشرويي |
آنيسا |
مانند عشق، [(آن) در عرفان عشق + ياي(ي) ميانوند + سا (پسوند شباهت)] |
آنيل |
(تركي) 1- به خاطر آورده شدن 2- مشهور، نامي |
آنيه |
(عربي) 1- جمع اناء، ظرفها، ظروف 2- از واژههاي قرآني |
آهو |
1- غزال، غزاله 2- (به مجاز) معشوق زيبا 3- (در قديم به مجاز) چشم زيبا 4- (در قديم به مجاز) تندرونده، سريع العمل |
آوا |
1- آواز، بانگ، صوت 2- عقيده، رأي 3- صدايي كه به آواز خوانده ميشود يا از آلات موسيقي به گوش ميرسد 4- (در قديم) شهرت، آوازه |
آواز |
1- هرنوع صدایی که دارای آهنگ باشد، صدای آهنگین 2- (در موسیقی ایرانی) گوشه ای در دستگاه های شور، افشاری، ماهور و بیات اصفهان 3 - (در قدیم) صدای بلند، خروش، فریاد |
آويد |
دانش، خرد، عقل (در زبان اوستايي كلمههاي «آويد، ويد، ويدا» هر سه به يك معني به كار رفته است.) |
آويشن |
گياهي از تيره ي نعناعيان با گلهاي سفيد يا گلي و برگ هاي كوچك، پونه صحرائي، پونه كوهي |
آوين |
1- به رنگ آب، مانند آب، زلال، پاك (آو به معني آب + ين (پسوند نسبت))،2- (در كردي) عشق |
آي تكين |
(تركي) مانند ماه |
آي سونا |
(ترکمنی) 1- مرغابی ماه گونه، اردک وحشی چون ماه 2- (به مجاز) زیبارو |