اسم | معنای اسم |
---|---|
ابتسام |
(عربي) لبخند زدن، تبسم كردن |
ابتهاج |
1-(عربي) شادن شدن، خوش و خرم 2- (در قديم) شادماني، خوشي |
ابريشم |
1- (پهلوي) رشتهاي كه از تارهاي پيله براي دوختن و بافتن سازند، حرير 2- (در گياهي) گلي به صورتِ رشتههاي باريك آويخته به رنگ زرد يا سرخ كه در تابستانها ميرويَد 3- درخت اين گل 4- (در قديم) (در موسيقي ايراني) نوعي ساز زهي |
احترام |
1-(عربي) حرمت داشتن، محترم بودن 2- حرمت، پاس، بزرگداشت 3- رفتار و گفتاري كه نشان دهنده ي بزرگداشت و اهميت دادن به كسي يا چيزي است. |
احسانه |
(عربي ـ فارسي) احسان به معني نيكوكاري + ه (پسوند نسبت)، منسوب به احسان |
احلام |
1- (عربي) جمع حلم، بردباريها، وقارها 2- عقلها 3-خواب ها، روياها |
احيا |
1- (عربي) زندگان (اَحيا) 2- زندگي 3- زندگي از نو 4-خاندانها، قبيلهها |
اختر |
1- (عربي) (در نجوم) جرم فلكي، ستاره، كوكب، نجم 2- (در گياهي) نام گل و گياهي است 3- (در قديم) در باور قدما ستارهي بخت و اقبال 4- (در قديم) سرنوشت، بخت، طالع 5- (در قديم) پرچم، عَلَم، درفش |
اخلاص |
(عربي) 1- اِخلاص، دوستي خالص داشتن، خلوص نيت داشتن، عقيده داشتن، عقيده پاك داشتن، ارادت صادق داشتن 2- (در تصوف) يك سره روي كردن و پرداختن به خداوند؛ 3- (اَعلام) سورهي صد و دوازدهم از قرآن كريم داراي چهار آيه 4- (در قديم) رها كردن، نجات دادن |
ادنا |
1-(عربي، ادنی) از واژه های قرآنی 2- (در قدیم) کمترین، جزئی ترین 3- پایین تر 4- پایین ترین، نازل ترین |
اديبه |
(عربي) مؤنث اديب |
ارزنده |
1- (صفت فاعلي از ارزيدن) داراي ارزش، ارزشمند، ارزمند، شايسته و لايق 2- (به مجاز) محترم، با شخصيت، مورد احترام |