مرکز درمان ناباروری دکتر دبیراشرافی فعالیت خود را در سال 1358 در رشته لاپاراسکوپی و هیستروسکوپی آغاز نمود و در سال 1376، درمان نازایی با استفاده از روش لقاح آزمایشگاهی را به عنوان معدود مراکز درمان بوسیله IVF افتتاح نمود.
در فاصله سال های 1358 تا 1376 (سال افتتاح مرکز ناباروری خصوصی) روش هایی در مورد فتوسکپی (مشاهده جنین در رحم)، کوریونوسکوپی (بیوپسی از جفت جهت تشخیص سلامت جنین)، توبوسکوپی (بررسی داخل لوله های رحم در خانم های نازا) راه اندازی گردید ولی در نهایت با بررسی های انجام شده، تمرکز اصلی تحقیقات مرکز بر روی تحقیق در مورد کاربرد لاپاروسکوپی و هیستروسکوپی در نازائی گذاشته شد.
در همان دوران این مرکز، روش کوتریزاسیون تخمدان از راه لاپاروسکوپی را به پزشکی نازائی ایران معرفی نمود که در برطرف نمودن مشکل بیماران نازا در مقایسه با روش قدیمی Wedge Resection از راه لاپاراتومی تاثیر به سزایی داشت.
در ادامه روند تحقیقات مرکز، روش عمل جراحی سپتوم رحم از راه هیستروسکوپی و سپس با استفاده از رزکتوسکوپی اجرائی و معرفی گردید. این عمل برای اولین بار در ایران توسط دکتر دبیر اشرافی، در بیمارستان میرزاکوچک خان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
نتایج این عمل ثابت کرد که روش هیستروسکوپی متروپلاستی اثر شایانی در بهبود مشکلات بسیاری به بیماران نابارور می نماید.
از دیگر فعالیت های منحصر به فرد مرکز در آن دوران، موضوع تعیین جنسیت قبل از انتقال بود که تا سال ها بسیاری از همکاران نسبت به انجام آن نظر مثبتی نداشتند، اما در سال های اخیر مقاومت در برابر آن بسیار کاهش یافته و اکنون در بسیاری از مراکز درمانی، تعیین جنسیت قبل از انتقال انجام می گردد.
یکی دیگر از خدماتی که در حال حاضر در مرکز درمان نازایی دکتر دبیر اشرافی ارائه می شود، اجرای میکرواینجکشن در موارد تخمک اهدائی و جنین اهدائی می باشد.
به کارگیری تکنیک PGD جهت تعیین سلامت جنین قبل از انتقال نیز از دیگر روش های نوین مورد استفاده در این مرکز می باشد.
از آخرین اهداف تحقیقاتی مرکز می توان به روشی برای فریز تخمک در دختران باکره ای که قصد ازدواج فوری ندارند، بدون عمل جراحی و بدون صدمه به Hymen، اشاره نمود.
خدمات و افتخارات مرکز درمان ناباروری دکتر دبیر اشرافی :
PGD فناوری جدیدی در بررسی ژنتیکی و تشخیص اختلالات احتمالی جنین، پیش از لانهگزینی در رحم مادر است که این امکان را برای افراد با شرایط خاص وراثتی فراهم میسازد تا از انتقال این ژنهای معیوب به فرزندان خود جلوگیری کنند. PGD همه روشهای آزمایش سلولهای یک جنین شامل بررسی کروموزوم ها و ژنهای جنینی، پیش از انتقال به رحم مادر در طول یک دوره IVF/ICSI را شامل میشود.
وجود بيماري هاي ژنتيكي در زوجین یا خانواده های آنها،سن بالای مادر و عواملی از این قبیل مي تواند باعث افزايش خطر بروز ناهنجاري هاي كروموزومي در نوزاد شود. از این رو مبحث جلوگیری از تکرار بیمارهای ژنتیکی از گذشته با روش PND و در حال حاضر با استفاده از روش PGD مطرح بوده است. در روش (Prenatal Diagnosis) PND یا تشخیص در حین بارداری، که پس از لقاح و بارداری طبیعی انجام می شود، بررسی و تشخیص ژنتیکی بین هفته های ۱۰ تا ۱۴ بارداری صورت می گیرد، که در صورت تشخیص اختلال در کروموزوم ها، تنها پیشنهاد، ختم بارداری می باشد. اما در روش PGD، چون لقاح به صورت خارج رحمی (IVF/ICSI) صورت می گیرد، فقط جنین هایی که در بررسی های ژنتیکی سالم بوده اند، انتخاب و به رحم مادر منتقل می شوند؛ بنابراین صدمات جسمی وعاطفی سقط درمانی را به دنبال نخواهد داشت و در واقع تنها روش ممکن براي زوجيني است که در معرض داشتن فرزند مبتلا به بيماريهاي ژنتيکي هستند ولی در ضمن بهدلايل قانوني، مذهبي و اعتقادی نميتوانند سقط جنين را در صورت مبتلا بودن جنين به چنین مشکلاتی، انجام دهند.
در این روش آزمایشگاهی بسیار پیشرفته که به تولد جنین های بدون اختلال و نقص ژنتیکی کمک می کند، آزمایش روی جنین هشت سلولی که حاصل لقاح مصنوعی (IVF یاICSI ) است، انجام می شود و در صورت اطمینان از سالم بودن جنین او را به رحم مادر منتقل می کنند تا به رشد طبیعی خود ادامه دهد.
بنابراین به کارگیری PGD در فرآیندهای درمانی لقاح آزمایشگاهی (IVF یا ICSI) می تواند باعث افزایش موفقیت آن شود زیرا جنين انتخاب شده از لحاظ ژنتیکی بررسی و سالم بودن آن تایید شده، بنابراین از شكل گيري و تولد كودكان با ناهنجاريهاي ژنتيكي یا اختلالات کروموزمی که ممکن است باعث سقط خود به خودی شود جلوگیری می گردد؛ همچنین در این روش براي برداشتن سلول هاي جنيني (بلاستومر) جهت بررسی، ناگزير سوراخي در پوسته جنيني يا زونا پلاسیدا ايجاد مي شود كه اين مجرا مي تواند مبدأ لانه گزيني بهتر جنين در رحم باشد. (هچینگ)
مراحل انجام آزمایش PGD
مهم ترین اقدام پیش از انجام PGD، شناسايي جهش ژنتيکي مربوطه در والدين است. زوجين بايد بهمنظور ارزيابي ريسک انتقال ناهنجاري ژنتيکي به فرزندانشان مورد مشاوره قرار گيرند. بهخصوص اگر زوجين داراي ريسک بالايي براي انتقال ناهنجاري هاي ساختماني يا بيماريهاي تک ژني باشند. معمولاً در یک مرحله دو تا سه ماهه، برای هر خانواده آزمایش اختصاصی روی تک سلول انجام می شود. پس از پایان این مرحله، انجام PGD از نظر ژنتیکی امکان پذیر می باشد.
PGD که در واقع به معنای نمونه برداری از جنین و ارسال یک سلول برای تعیین اختلال کروموزومی یا ژنی در آن جنین است، در یک دوره لقاح مصنوعی (IVF یا ICSI) آغاز میشود که شامل تمامی مراحل از جمله تحریک تخمدان با دارو، برداشتن تخمک و لقاح در آزمایشگاه و انتقال جنین میباشد. این آزمایش که معمولاً در روز سوم پس از لقاح در آزمایشگاه انجام می شود (باید حداقل ۵ جنین به ظاهر سالم ۶ تا ۸ سلولی تشکیل شده باشد)، ۴۸ ساعت طول می کشد که در صورت سالم بودن جنین در آزمایش، عمل انتقال به رحم مادر انجام می شود.
البته نمونه برداری (بیوپسی) از جنین را می توان در مراحل مختلف رشد جنینی انجام داد. در گذشته فقط از تخمک نمونه برداری می کردند و در صورت سالم بودن پس از بررسی، آن را با نطفه مرد ترکیب و جنین حاصله را به رحم مادر منتقل می کردند ولی پس از مشاهده تعدادی نوزاد با اختلال کروموزومی، در حال حاضر نمونه برداری از جنین در روز سوم رشد جنین یعنی وقتی جنین ۶ تا ۸ سلولی است انجام می شود و یا در مواردی در روز ۵ تا ۶ رشد جنینی (بلاستوسیست) یا در مراحل پیشرفته تر رشد صورت می گیرد.
به طور کلی تشخیص پیش از لانهگزینی PGD شامل مراحل زیر است:
کشت جنین تا روز سوم، مرحله 6 تا 8 سلولي (یا بلاستوسیست)
موارد کاربرد PGD
تشخیص پیش از لانهگزینی برای هر زوجی که در معرض انتقال یک بیماری یا عارضه ژنتیکی است میتواند مفید باشد. افرادی که ممکن است کاندید آزمایش PGD باشند عبارتند از:
بیماری های ژنتیکی تنها در ازدواج های خویشاوندی دیده نمی شود. زوج ها باید بدانند که اصولا آزمایش های ژنتیکی مانند PGD در خانواده هایی انجام می شود که مشکلات ژنتیکی در آنها وجود دارد. احتمال وجود بیماری های ژنتیکی در ازدواج های غیرخویشاوندی هم وجود دارد. بنابراین PGD در مورد تمام خانواده هایی که سابقه بیماری ژنتیکی در آنها وجود دارد، توصیه می شود.
کاربرد تشخیص آزمایش PGD
تشخیص پیش از لانهگزینی برای شناسایی مشکلات کروموزومی و ژنتیکی به کار میرود؛ این مشکلات، زوج را در معرض نقصهای هنگام تولد یا سقط جنینهای خود به خودی قرار میدهد. تحقیقات نشان میدهد که اختلالات قابل تشخیص با انجام PGD را می توان به سه دسته کلي تقسيم نمود:
بهمنظور انجام PGD براي اختلالهاي تک ژني که از ژن های جهش یافته ایجاد می شوند، از روش PCR استفاده می شود. برخي از بيماريهاي تک ژني که تاکنون براي آنها PGD انجام شده است عبارتند از: سيستيک فيبروزيس، بیماری هانتینگتون،آنمي(کم خونی) ناشی از سلول داسي شکل، سندرم مارفان، آتروفي ماهيچهاي نخاعي، بتاتالاسمي، سرطان هاي ارثي، ديستروفي ميوتونيک، هيپرپلازي مادرزادي آدرنال، ناشنوايي و غیره
تعيين جنسيت پيش از لانه گزيني (PGD Sex Selection) را ميتوان براي هر بيماري وابسته به X انجام داد.
PGD Sex Selection را ميتوان به دو روش PCR يا FISH انجام داد. در هر دو روش با توجه به نحوه انتقال بيماريهاي وابسته به x تنها جنين هاي مؤنث (يا در مواردي مذکر) به رحم مادر منتقل ميشوند.
- اختلالات وابسته به جنس مغلوب(بيماريهاي وابسته به X) : همچون هموفیلی، سندروم x شکننده، ديستروفي عضلاني دوشن، عقبماندگي ذهني و بیشتر مشکلات عصبی- عضلانی.
- اختلالات وابسته به جنس غالب: همچون سندروم Rett و نرمی استخوان به علت مقاومت در برابر جذب ویتامین D.
اختلالات کروموزومي طيف وسيعي از بيمارهاي ژنتيکي را شامل ميشوند.
یک سلول کامل و طبیعی ۴۶ کروموزوم دارد و يا به عبارت ديگر 23 جفت كروموزوم دارد. جفت هاي اول تا 22 براساس شكل و اندازه و شكل شماره گذاري شده اند و در زنان و مردان مشابه هستند. بيست و سومين جفت كروموزوم هاي جنسي هستند. زنان داراي دو كروموزم x و مردان داراي يك كروموزوم x و يك كروموزوم y هستند .به طور صحیح هر کدام از اسپرم و تخمک باید حاوی نیمی از کروموزوم یعنی ۲۳ می باشد. وقتی لقاح صورت می گیرد، اسپرم و تخمک با هم یکی شده که حاصل آن تخم بوده که سرانجام به یک جنین (آمبریو یا رویان) تبدیل می گردد که طبیعتاً جنین سالم ۴۶ کروموزوم کامل دارد. در اختلالات ژنتیکی، تخمک یا اسپرم، حاوی کروموزوم های بیشتر و یا کمتر از نرمال می باشد که نتیجه آن یک جنین غیر طبیعی است. مثلا در سندرم داون یا منگولیسم اختلال در کروموزوم ۲۱ است و تعداد آن بیشتر از نرمال است (47 کروموزوم).
نقص هاي كروموزومي :
1- چرخش بخشي از كروموزوم در جاي خود ( اينورژن )
2-حذف بخشي از كروموزوم ( دليشن)
3-اتصال دو كروموزوم به يكديگر ( ترانس لوكيشن روبرتسوني)
4-جابه جايي و انتقال قطعه اي از يك كروموزوم به كروموزوم ديگر ( ترانس لوكيشن متقابل (
5- فقدان كامل يك كروموزوم جنسي و يا وجود كروموزوم جنسي اضافي
6-كپي اضافي از كروموزوم هاي غير جنسي (وجود يك كروموزوم جنسي x كه منجر به سندرم ترنر مي شود و يكي از علائم عقيمي در زنان است و یا داشتن سه كروموزوم جنسي xxy كه منجر به سندرم كلاين فلتر مي شود و يكي از علائم عقيمي در مردان محسوب مي شود).
بسياري از زوجين حامل اين نوع ناهنجاريها ممکن است بدون استفاده از PGD هرگز موفق به بچهدار شدن نشوند. اکنون در تشخیص پیش از لانه گزینی با استفاده از تکنيک FISH ميتوان بسياري از اين اختلالات کروموزمی را تشخيص داد.
در ابتدا PGD فقط برای ۵ اختلال کروموزومی شایع (شامل کروموزوم های X،Y،۱۳،۱۸،۲۱( انجام می شد که در مراحل بعدی برای ۸ تا ۱۲ کروموزوم (شامل X،Y، ۱۳، ۱۸، ۲۱، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۵، ۲۲، ۲۰، ۱۲( انجام شد که از این طریق امکان تشخیص ۷۰ تا ۸۰ درصد ناهنجاری های کروموزومی فراهم شد و در حال حاضر با روش جدیدPGD می توان سلامت ۲۴ کروموزوم را تایید نمود؛ یعنی تا ۹۰ درصد اختلال های کروموزومی را تشخیص داد که با پیشرفت و توسعه تکنولوژی، امکان بکارگیری این روش جهت تشخیص سایر ناهنجاری های ژنتیکی نیز فراهم خواهد شد.
در تشخیص PGD، ناهنجاريهاي کروموزومي به دو دسته تقسيم ميشوند:
الف: ناهنجاريهاي عددي کروموزومي
یکی از اهداف PGD، غربالگري جنينها از نظر ناهنجاريهاي عددي کروموزومي است. اين نوع PGD در زوجين ناباروري که سابقه IVF همراه با سقطهاي مکرر دارند یا افرادي که چندين بار در اقدام به IVF با شکست روبرو شدهاند و يا در مواردي که سن مادر بالاتر از 35 سال باشد، صــورت ميگيرد. بررسی ها نشان ميدهد که از دلایل پايين بودن ميزان موفقيت IVF در خانم ها با سن بالا، ایجاد ناهنجاريهاي کروموزومي در تخمک است. با استفاده از تکنيک FISH ميتوان جنينها را پيش از لانهگزيني براي ناهنجاريهاي کروموزومي خاص غربالگري نمود و فقط جنينهاي که دارای کروموزومهاي طبيعي هستند را انتخاب نمود. به اين ترتيب ميتوان ميزان لانهگزيني را افزايش داد و از ميزان سقطهاي خودبخودي کاست.
ب: اختلالهاي ساختماني کروموزومي (بازآراییهای کروموزومی همچون جابجایی، وارونسازی، حذف و آنیوپلوئیدی)
اختلالات کروموزومی به شکل های مختلف است، یکی از شایع ترین آن ترانس لوکاسیون است. به طور طبیعی کروموزوم ها بسیار شکننده هستند و در حین تقسیم سلولی بیشتر آن ها می شکنند ولی مجدداً ترمیم می شوند. در ترانس لوکاسیون قسمتی از کروموزوم که شکسته شده، جدا می شود و به عنوان یک کروموزوم مستقل و متفاوت عمل می کند. شخصی که در زمان تقسیم سلولیش این اتفاق افتاده باشد، به عنوان حامل نامیده می شود. حاملان اين نوع ناهنجاريها از لحاظ باليني طبيعي هستند، زيرا اين افراد کمبود خالص مواد ژنتيکي را ندارند. اما زمانی که بارداری صورت می گیرد، فرد حامل، جمع تعداد کروموزومی که به اشتراک می گذارد طبیعی نیست و در واقع در حالیکه فرمول کروموزومی زوج او طبیعی است. تخم به وجود آمده که تبدیل به جنین اولیه می شود، تعداد کروموزوم های سلولی آن بیشتر یا کمتر از نرمال است که اين حاملين ممکن است بارها با سقط جنين مواجه شوند و يا حتي ممکن است داراي بچههاي ناهنجار و يا مبتلا به عقب ماندگي ذهني شوند زيرا مشکل اصلي اين افراد، عدم جدا شدن مناسب و برابر کروموزومها در مرحله اسپرمسازي (اسپرماتوژنز) و يا تخمکسازي (اووژنز) ميباشد. PGD در زوجين حامل اين نوع اختلالات کروموزومي ميتواند در انتخاب جنينهاي با مجموعه کروموزومي طبيعي بسيار کمککننده باشد
مزایای PGD
به دلیل انجام این روش پیش از لانهگزینی، نیاز به آزمایش آمنیوسنتز که بین هفته 16 تا 22 دوران بارداری (سه ماهه دوم) انجام میشود و یا نمونه برداری از پرزهای جنينی (CVS) ،کاهش مییابد.
از آنجا که این روش پیش از لانهگزینی انجام میشود، به زوج این امکان را میدهد که تصمیم بگیرند آیا میخواهند وارد مراحل بعدی بارداری شوند یا خیر.
این روش زوجهای دارای مشکلات ژنتیکی را ترغیب میکند که به داشتن فرزندان بیولوژیکی خود می کند.
با توجه به نقصهایی که ممکن است هنگام تولد وجود داشته باشد، استفاده از این روش صدمات روحی، مشکلات و هزینهها را کاهش خواهد داد.
در حقیقت با استفاده از این تکنیک، بسیاری از خانواده ها می توانند به آرزوی دیرینه خود که داشتن فرزندی سالم است با عوارض کمتری دست یابند.
مشکلات PGD
به طور معمول انتقال جنين در روش هاي کمک باروري (لقاح خارج رحمی)، دو روز بعد از گرفتن تخمک (اووسيت) یعنی در مرحله امبریو یا زمانی که جنين در مرحله 2 يا 4 سلولي به سر مي برد، صورت مي گيرد که در واقع زمانی است که به طور طبيعي تخمک پس از لقاح به رحم مي رسد و شرايط محيطي مناسبي براي بقاي جنين در رحم وجود دارد. اما در شرایطی می توان با توجه به تعداد تخمک های لقاح یافته، شرایط و سابقه بیمار و صلاحدید متخصص جنین شناسی، به منظور انتخاب جنین بهتر با رشد و کیفیت مناسب و بهبود کیفیت لانه گزینی جنین، کشت جنین ها و انتقال آن ها را تا روز سوم و یا مرحله بلاستوسیست ادامه داد؛ زیرا انجام موفقیتآمیز بارداری مستلزم اتصال بلاستوسیت به دیواره رحم میباشد.
در حقیقت بلاستوسیت جنین یا رویانی است که بعد از لقاح، مدت 5 تا 6 روز رشد کرده است و به دو نوع سلول مختلف تقسيم شده است. سلول هاي سطحي(تروفكتودرم) که نهايتا جفت را تشكيل مي دهند و توده سلولي داخلي که تبديل به جنين مي شوند . يك بلاستوسيست سالم در روز ششم از مخاط پوششي خود ( زونا پلوسيدا ) سر بر مي آورد و 24 ساعت پس از سر بيرون آ وردن در مخاط داخلي رحم قرار مي گيرد .
برای رسیدن به مرحله بلاستوسیت، جنین درون انکوباتور (Incubator) در بخش جنین شناسی کشت داده میشود تا جنين تکامل بيشتري پيدا کند که در طی این مرحله، جنین هایی که اختلالات ژنتیکی یا کروموزوم غیر طبیعی دارند از بین می روند؛ بنابراین پس از طی این زمان و رشد مناسب جنين، می توان یک یا حداکثر دو جنین را که کيفيت بهتر و پتانسيل رشد بـیشتری دارند، برای انتقال به درون رحم زن انتخاب نمود و عمل انتقال را انجام داد که همین امر خود مي تواند بر روي موفقيت روش هاي کمک باروري تاثير گذار باشد.
از سوی دیگر فعال شدن ژنوم جنيني (محتوای ژنتیکی هر فرد شامل DNA هسته، کلروپلاست و میتوکندری) پس از مرحله 4 يا 8 سلولي رخ مي دهد، بنابراين تعيين کيفيت جنين براساس ژنوم جنيني در روز دوم امکان پذير نبوده و انتخاب جنين بصورت دقيق صورت نمي گيرد . اين درحالي است که انتقال جنين با کيفيت مناسب باعث افزایش موفقيت به ميزان 40 تا 50 درصد در روش هاي کمک باروري مي باشد.
همچنین تعداد جنینهای انتقالی در مرحله بلاستوسیست کمتر از تعداد انتقال آنها در مرحله امبریو (در دو روز اول) می باشد؛ زیرا قدرت اتصال بلاستوسیست به جداره رحم در مقایسه با مراحل تکاملی قبلی جنین بسیار بیشتر است. امروزه در اکثر کشورهای دنیا تنها یک بلاستوسیست در هر سیکل درمانی منتقل میشود که این امر خود یکی از مزایای انتقال جنین در مرحله بلاستوسيست می باشد زیرا از اهداف اصلی لقاح آزمایشگاهی، ايجاد حاملگي تك قلويي داخل رحمي است که در این روش می توان جنین هاي كمتر و با کیفیت مطلوب تری را منتقل نمود که باعث کاهش احتمال حاملگي چند قلويي و عوارض ناشی از آن و افزایش آمار زايمان هاي سالم می شود.
علیرغم فوايد انتقال جنين در مرحله بلاستوسيســت مانند افزایش احتمال لانه گزینی، كـاهش خطر چندقلويـي و امكـان بررســي و ارزيابي ژنتيكي جنين، انتقال بلاستوسيست براي همه زوج ها مناسب نيست و مقداري ريسك نیز دارد. در تعداد كمي از بيماران، هيچكدام از جنین ها به مرحله بلاستوسيست نرسيده و به تدريج از بين مي روند که اين موضوع به از بين رفتن كل جنین ها مي انجامد.
تصميم گيري براي كشت و انتقال بلاستوسيست به عواملي بستگي دارد كه شامل سن بيمار، سن تخمك، تعداد تخمك هاي بارورشده، موفقيت قبلي لقاح خارج از رحمي، و شايد مهمتر از همه اينها كيفيت جنین (رويان) و شمارش سلول در روز سوم انجام كشت مي باشد.
اما بر اساس تحقیقات كشت و انتقال تا مرحله بلاستوسيست براي بيماران جوان تر، بيماراني كه از اهداكنندگان جوان تر تخمك دريافت مي نمايند، بيماراني كه پاسخ دهنده خوبي هستند (تخمك بيشتري توليد مي كنند) و يا بيماراني كه لقاح خارج از رحمي قبلي موفقيت آميزي داشته اند، نتایج بهتری را به دنبال داشته است.
فرآیند انتقال بلاستوسیت
انتقال بلاستوسیت همانند انتقال جنین در مرحله مورولا به رحم است با این تفاوت که اتصال جنین به جداره رحم بعد از 3-2 روز انجام میشود زیرا بلاستوسیت 6-5 روز قبل از انتقال، مراحل تکاملی خود را در بخش جنین شناسی درون انکوباتور طی نموده است.
تخمک، از زمان آزاد شدن از تخمدان، پس از باروری و تشکیل جنین تا مرحله لانه گزینی جنین در جداره رحم (اندومتر)، توسط یک لایه نرم بیرونی به نام زونا پلوسیدا محافظت می شود. این پوشش ژلاتینی مانند که از جنس مولکول های قندی پروتئینی است، باعث محافظت تخمک و جنین می شود؛ یعنی پس از وارد شدن یک اسپرم به تخمک، مانع ورود اسپرم های بعدی می شود و پس از مرحله لقاح، یکی از عوامل هدایت جنین از لوله رحم به سمت رحم است که مانع جداشدن سلول های جنین از یکدیگر می شود.
اما جنین قبل از نفوذ به اندومتر باید از داخل این پوسته، خود را خارج نماید. در واقع پس از رسیدن جنین به حفره رحم و تشکیل بلاستوسیست در روز پنجم پس از لقاح، به طور طبیعی این لایه نازک شده و به کمک آنزیم هایی که از جنین و دیواره رحم ترشح می شوند پاره می شود. به این فرآیند پاره شدن، هچینگ گفته می شود که باعث به وجود آمدن امکان چسبیدن جنین و نفوذ آن به داخل دیواره رحم می شود که نتیجه این امر بارداری است. اگر مرحله هچینگ (خارج شدن جنین از پوسته خود) انجام نگیرد، بارداری رخ نمیدهد.
اما در بعضی موارد زونا پلوسیدا ضخیم تر از حد معمول بوده و احتمال لانه گزینی جنین در اندومتر را کاهش می دهد. معمولاًدر مواردی که لقاح آزمایشگاهی انجام می شود، برخی عوامل مانع نازک شدن زوناپلوسیدا و پارگی آن در اثر آنزیم ها می شوند. عواملی همچون افزایش سن زنان، سطح FSH بالا در خون مادر و شرایطی که محیط کشت به آن اعمال می کند، باعث مقاوم تر و نفوذ ناپذیرتر شدن زونا پلوسیدا می شود در نتیجه شانس لانه گزینی و حاملگی را کاهش می دهد. در این موارد، با استفاده از لیزر هچینگ، جنین توسط ایجاد یک شکاف یا سوراخ کوچک در لایه زونا پلوسیدا خارج می شود که باعث تسهیل لایه گزینی (چسبیدن به دیواره رحم) و در نتیجه افزایش شانس بارداری میشود.
در حقیقت لیزر هچینگ یک تکنیک آزمایشگاهی برای بهبود بخشیدن به سایر روشهای مربوط به باروری مانند IVF و ICSI است و برای بیمارانی که دوره انتقال جنین منجمد شده دارند نیز استفاده می شود.
زمان به کارگیری این روش، قبل از انتقال جنین به رحم و در مراحل ابتدایی تشکیل جنین (روزهای دو یا سه بعد از تشکیل زیگوت) و یا در مرحله بلاستوسیت (روزهای پنج یا شش بعد از تشکیل زیگوت) می باشد.
انواع هچینگ آزمایشگاهی
نتیجه این روش به مهارت متخصص جنین شناسی بستگی ندارد. این تکنیک در مقایسه با دو تکنیک دیگر، درصد موفقیت باروری بیشتری دارد.
موارد کاربرد
زونا هچينگ آزمايشگاهي نبايد روي هر جنينی انجام شود. بر اساس تحقیقات انجان شده، وقتي هچينگ بر روي جنينهاي سالم انجام شود، احتمال جايگزين شدن جنين را در داخل لايۀ رحمي كاهش ميدهد؛ بنابراين هچينگ بايد در موارد مشخص و انتخاب شده صورت پذيرد. در اين گونه موارد، فقط جنينهاي از پيش مشخص شده و بر اساس دستورالعمل مربوط، برای ميكرومانيپوليشن انتخاب ميشوند. اين روش همچنين محدود به گروهي خاص از بيماران نابارور است كه ویژگی های آنها در زیر بیان ميبه شرح زیر است:
یکی از مواردي كه در مطالعات بررسی علـل نازایی، به عنوان یکی از اصلی ترین دلایل نازایی شناخته شده است، عارضه تخمدان هاي پلي كيستيك می باشد. سـندرم تخمدان پلي كيـستيک(PCOS) ، شايع ترين علـت عـدم تخمـك گذاري زنان است كه هنـوز علت خاص و معيني براي آن شناسايي نشده است. زنان مبــتلا به این سندرم، درصد قابل توجهي از مبتلايان به ناباروري را شامل مي شوند که يكي از مشكلات اين افراد عدم تخمك گذاري مزمن مي باشد.
در روش هاي رايج فعلي براي درمـان ايـن افـراد از تحريـك تخمـك گـــذاري (به طور معمول با تجویز کلـوميفن ســـيترات و گونــادوتروپين هــا) اســتفاده مــي شــود. با توجه به تحريك پذيري شديد تخمـدان هـاي ايـن افـراد نـسبت بـه استفاده از اين داروها، ممکن است خطراتي را براي فرد به دنبال داشته باشد که از جمله مي توان بـه خطـر بـروز سـندرم تحریك بـيش از حـد تخمـدان (OHSS) و آسيت (تجمع مايع در حفره شكمی) اشاره نمود .
یکی از روش های درماني جديدي که براي حل اين مشكل پيشنهاد شده است، بــالغ ســازي تخمــك در شــرايط آزمايشگاهي(IVM) است.
در ايـن روش بـه جـاي تلاش در جهت رشد فوليكول ها در بدن تا 20-18 ميلي متر (مرحله متافـاز II)، با كمك سوزن مخصوص و با استفاده از سونوگرافي واژينال، تخمك هاي نابالغ به قطر10-2میلی متر تخليه شده، سـپس تخمـك هـاي نابالغ بدسـت آمـده در شرايط آزمايشگاه تـا مرحلـه بلـوغ كـشت و نگهـداري مي شوند.
در حقیقت روش IVM نیز مانند IVFاست، یعنی تخمکها جمعآوری و با اسپرم تلقیح داده می شوند (معمولاً با استفاده از روش میکرواینجکشن زیرا نتایج نشان می دهد که میزان لقاح با استفاده از ICSI نسبت به IVF در این روش بیشتر است)، کشت داده می شوند تا جنین تشکیل گردد و عمل انتقال جنین به رحم انجام شود؛ اما تفاوت این دو روش در این است که عمل تخمک کشی در IVMزمانی انجام میگیرد که تخمکها هنوز بالغ نیستند؛ به این معنی که نیازی نیست مشابه روش IVF، زن پیش از جمعآوری تخمکها دارو مصرف کند تا تخمکها بالغ شوند. یعنی پس از عمل پانکچر و استخراج تخمک های نابالغ، روند بالغ سازي آنها به جاي بدن در شرايط آزمايشگاهي و با اسـتفاده از محيط كشت شامل تركيبات مورد نياز بلوغ تخمك (حاوی مواد مغذی و هورمونهای مورد نیاز) و قرارگیری در انکوباتور به مدت یک تا دو روز انجام می شود؛ سپس سایر مراحل مانند IVF به ترتیب صورت می گیرد.
مواردی نیز وجود دارد که حتی پس از تحریک تخمک گذاری با استفاده از دارو و انجام عمل تخمک کشی، همه یا تعدادی از تخمک های بدست آمده از پانکچر، نابالغ باشند، که در این شرایط نیز می توان از روش IVF استفاده نمود و آن ها را در شرایط آزمایشگاهی کشت داد تا به بلوغ نهایی برسند.